بخشیدن عشق
جملات کوتاه
بخشیدن عشق
وقتی کسی عشق دریافت می کند، باید آن را نثار هم بکند. عشق مانند آب است که تنها مقداری از آن در یک لیوان جای می گیرد. پیش از آن که مقدار بیشتری بخواهد وارد شود، باید مقداری خارج شود. بنابراین اگر کسی عشق را نثار نکند، عشق بیشتری نمی تواند وارد شود. مردم اغلب با شگفتی می گویند؛ “چگونه می توانم عشق خداوند را دریافت کنم؟!” زمانی این عشق را بیشتر دریافت می کنید که عشق خود را به دیگران نثار کنید…
عشق ورزیدن ساده است: ابتدا می سازد و ایجاد انگیزه می کند و سپس تبدیل به عادت می شود. در نتیجه درست همانند گیاهی که نیاز به آب و مراقبت روزانه دارد، عشق ورزیدن نیز توجه مداوم می خواهد تا همواره باقی باشد. عشق در ما جریان نمی یابد مگر این که قلبی پذیرا داشته باشیم و این به معنای عشق ورزیدن یا مراقبت از چیزی یا کسی است که بیش از خود به آن اهمیت می دهیم. این نخستین قدم در جهت آن عشق الهی است که در جستجویش می باشیم…
اگر به زبانهای مردم و فرشتگان سخن گویم و عشق نداشته باشم، به مسگر صدا دهنده و سنج بانگ زننده همانند شده ام. اگر قدرت پیشگویی داشته باشم و آگاه باشم بر تمام اسرار و بر تمامی دانش ها و اگر ایمانم چنان کامل باشد تا آنجا که کوه ها را جابجا کنم اما عشق نداشته باشم، هیچ هستم. و اگر تمامی اموالم را ببخشم و بدن خود را به آتش بسپارم تا سوخته شود اما عشق نداشته باشم، هیچ سودی نبرده ام. عشق بردبار و مهربان است. عشق حسد نمی برد، کبر و غرور ندارد، اطوار ناپسند ندارد و نفع خویش را طالب نمی شود. خشم نمی گیرد و سوء ظن ندارد. از ناراستی شاد نمی گردد اما با راستی به شعف می آید. در همه چیز صبر می کند و همه را باور می نماید. در همه حال امیدوار است و همواره بردبار. عشق هرگز نابود نمی شود، اما پیشگویی ها نیست می شوند و زبانها پایان می یابند و دانش زایل خواهد شد. زیرا دانش جزئی است و پیشگویی جزئی است، اما آنگاه که کامل بیاید جزئی نیست خواهد گردید. همچنان که زمانی طفل بودم، چون طفل سخن می گفتم و چون طفلی فکر می کردم، اما چون مرد شدم کارهای کودکانه را ترک گفتم. اکنون در آینه می بینمش معماوار، اما در آن هنگام روبرو؛ اکنون معرفت جزئی دارم لکن آن وقت خواهم شناخت، چنان که شناخته شده ام. اینک اما سه چیز باقی میماند: ایمان، امید و عشق. اما برترین آنها «عشق» است…
دیدگاهتان را بنویسید