سخنی چند از عشق

صوت و نور خداوند موجی هستند که روح برای بازگشت به اقلیم بهشت، همچون مرکبی بر آنها سوار می شود. آنها جنبه های دوقلوی اک – روح الهی – هستند. آنگاه که انسان با گذر از مرحله الهام، رویا و سفر روح به خودشناسی واقعی [رسیدن به آگاهی حقیقی خودشناسی که فراتر از فلسفه های ذهنی است] دست یافت و مسافری کارکشته در تمام عوالم خدا شد، به مرحله روشن ضمیری الهی می رسد که همان خداشناسی حقیقی است؛ بیش از این نمی توان چیزی در مورد این مرحله گفت چراکه واژه ها از بیان آن قاصرند.
باید بدانیم که تجربه از هرچیزی ارزشمندتر است. می توان تمام کتابهای موجود در کتابخانه ها در رابطه با معنویت را مطالعه کرد، ولی این کار ذره ای از جهانهای الهی را نصیب کسی نمی کند. تنها تجربه می تواند ما را از موانع و بن بست ها عبور دهد و به قلمروی وجود آن تمامیت بی انتهای عشق و رحمت ببرد.
این وعده استادان باستانی « اک » امروزه باز هم به گوش جهانیان می رسد: هر آن کس که با دلی خالص به جستجوی خدا برمی خیزد، او را خواهد یافت…
و همچنان کوتاهترین و در عین حال ارضا کننده ترین راه به اقلیم خداوند، «عشق» است. عشق، آغاز و انجام همه چیز است. « اک »، راه ورود شعف الهی به دلها و زندگی های ماست و ما باید این عشق مقدس را به تمامی حیات و هستی باز گردانیم. هر قدر هم که در بی کرانه های ناشناخته خداوند به پیش رویم، سفر ما بی پایان خواهد بود.
سرانجام اینکه طریق «عشق» از فهم و خرد برتر است، چون با عشق می توان به همه چیز دست یافت؛ این سخن سفیران سرزمینهای عشق است…
دیدگاهتان را بنویسید