گنجشک سرفراز
18 آبان 1392
ارسال شده توسط زهرا فریدونی
220 بازدید
نگاه ها هراسان به ابراهیم و آتش بود. در این میان گنجشکی به آتش نزدیک می شد و بر می گشت.
از گنجشک پرسیدند: ای پرنده چه کار می کنی؟
پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی است و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم.
گفتند: ولی حجم آتش در مقایسه با آبی که در نوک گنجشک جا میگیرد بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد.
گنجشک گفت: من شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما این آب را می آورم تا آن هنگام که خداوند از من پرسید وقتی که بنده ام را بدون گناه در آتش انداختند تو چه کردی؟
پاسخ دهم: هر آن چه را که از توانم بر می آمد …
و خوشا به حال گنجشکان سرفراز
دیدگاهتان را بنویسید