مقایسه معضلات خانواده ها در دهه های گذشته و کنونی

مقدمه:
مقایسه معضلات خانواده ها در دهه های گذشته و کنونی درد آور است!
این مقاله یک هشدار است؛ هشدار برای همه ما…. مایی که به عنوان انسان هایی بالغ که تجربیات مختلفی با زندگی کردن به دست آوردیم؛ و ادعا می کنیم … که از همه سر تریم ؛و حتی حاضر نیستیم از افراد با تجربه برای ترقی و خوشبختی خود کمک بگیریم … اکنون میخواهم برای تان درباره تفاوت در معضلات نسل های گذشته و کنونی صحبت کنم که چرا با توجه به پیشرفت علم و فرهنگ باز هم متوجه مشکلاتی می شویم که دردناک تر و مسله ساز تر از گذشته شده است.
نسل گذشته و مشکلات والدین با فرزندان:
در گذشته وقتی پدر و مادری تصمیم به بچه دار شدن می گرفتند دغدغه و نگرانی از بابت تحصیل و هزینه های جانبی او نداشتند چون ایمان داشتند که فرزندانشان زمانی که احساس نیاز بکنند به سمت کاری که علاقه دارد رفته و کسب درآمد و تجربه می کنند… می توان گفت که اکثر پدر و مادر ها تنها زمان ازدواج فرزندانشان دچار استرس و نگرانی می شدند زیرا قرار بود فشار مالی نسبتا زیادی نسبت به دوره خودشان متحمل شوند حال اگر برای پسرشان بود هزینه فراهم اوردن یک خانه و برای دختر هم تهیه جهاز و اقلام ریز بود و اما بزرگ ترین نگرانی شان که به مادیات ارتباطی نداشت.
سرانجام مثبت فرزندان و پیدا کردن راه درست در زندگی برای پاره های جگرشان بود که این مسله استرس زیادی را برای انها به همراه داشت و آن ها از هر اقدامی که در حد توانشان بود برای فراهم اوردن اسباب سعادت عزیزانشان کوتاهی نمی کردند… و فرزندان هم در جوی بزرگ می شدند که پدر و مادر دوستداشتنی شان را تا اخر عمر در کنار هم تجسم کرده و مطمن بودند تنها مرگ یکی از والدین می تواند خانواده شان را از هم بپاشد و این گونه بود که بزرگ ترین هدیه خانواده به فرزندان جو آرام و با ثبات برای رشدو تصمیم گیری برای آینده شان بود…
نسل کنونی و مشکلاتی که پدر و مادر ها برای فرزندان ایجاد می کنند:
و امــــــا مشکلاتی که امروزه دست به گریبان خانواده هاست فرزندان نیستند بلکه مشکل اساسی خود پدر و مادر ها هستند… پدر و مادر هایی که چشم بسته و یا از روی هوس های زود گذر و لحظه ای و حتی برای فرار از جو خانه پدر شان تن به ازدواج می دهند… همان پدر و مادر هایی که بدون اطمینان از تفاهم با همسرشان اقدام به بچه دار شدن می کنند… و باید گفت آن ها بزرگ ترین خائنان زندگی نسل آینده هستند…
میدانید چرا؟؟؟
زیرا آن ها دیر یا زود صاحب فرزند میشوند… فرزندانی که به جای پیچیدن صدا اشعار کوکانه شان در محیط خانه باید سروصدای دعوا های پدر و مادر را بشنوند و با این که شاید نتوانند از موضوع بحث شان سر در آورند از دوران کودکی کلافه از محیط خانه باشند البته این بهترین حالت ممکن است… کودکان دیگری هستند که از وقتی چشم باز می کنند با شخصی به نام پدر یا مادر آشنا نیستند چون آن ها زود تر از هم جدا شدند و یا کودکانی که بهترین لحظات زندگی شان را صرف کار در خیابان ها برای برای سیر کردن مادر و پدر معتاد و گرسنه شان میکنند و ….
فکر کنم نسل کنونی باید پدر و مادرهایشان را بزرگ کنند زیرا بی مسولیتی در وجودشان موج میزند…
نتیجه گیری:
بی تعارف خواهش میکنم اگر از سرانجام سعادتمند زندگی مشترک تان اطمینان ندارید حاصلی از آن به وجود نیاورید… این کودکان نیستند که می بایست تاوان اشتباهات ما را بدهند بلکه ما به عنوان کسانی که مسبب بوجود آمدن آن ها هستیم موظفیم که مسولیت مان را به بهترین نحو ممکن انجام دهیم … ما حق نداریم که گلی را در گلدان بکاریم و پس از غنچه دادن زیر پاهایمان له کنیم و بگویم گل خودمان است و مختاریم!!!!!!
نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید
دیدگاهتان را بنویسید