صداقت در روابط عاطفی

صداقت در روابط عاطفی

صحبت کردن در مورد راستگو بودن و مسئله صداقت در روابط عاطفی بسیار کار مشکلی می باشد.

صداقت یکی از اون موضوعاتی است که سال هاست روانشناسان در موردش صحبت می کنند و بر سر آن اختلاف نظر دارند.

صادق بودن چیست ؟

صداقت و راستگویی تفسیرهای مختلفی دارد .

همه ی افراد ، حتی روانشناسان مختلف هم برای توصیف و توضیح صداقت اتفاق نظر ندارند.

صداقت در مکاتیب مختلف روانشناسی تفسیر های متفاوتی دارد.

ممکن است در یک تفسیری گفته شود که صداقت یعنی برای نشان دادن خود مثل شیشه شفاف باشیم. و برای نشان دادن دیگران باید مانند آینه عمل کنیم.

در این مکتب صداقت به صورت کاملا افراطی تعریف میشود.

در بسیاری از مواقع گفته می شود ، نیازی نیست که در مورد بعضی از حرف ها حتی صحبت شود.

ولی بعضی از افراد معتقد هستند که نگفتن تمام حقیقت یعنی : “دروغ” و به صورت افراطی با صداقت و راست گویی باور دارند.

ولی گاهی اوقات فقط میزانی از اطلاعات هم به طرف مقابل داده شود کفایت می کند و کافی است و این را صداقت معنا می کنند و دروغ نمی پندارند.

دروغگویی چیست ؟

ما اگر بخواهیم دقیقا بدانبم که صداقت چیست ، باید از تعریف معکوس استفاده کنیم.

یعنی به جای اینکه مجبور شویم در مورد صداقت صحبت کنیم ، ابتدا دروغ را تعریف میکنیم.و از دروغ به راستگویی میرسیم.

از خیانت به صداقت میرسیم.

ابتدا تعریف دقیقی از دروغ و خیانت میکنیم.

بعد عکس تعریفی که انجام میدهیم ، صداقت و راستگویی است.

یعنی از تعریف عدم وجود آن خصلت به صداقت میرسیم. از عدم به کلیت میرسیم.

گستردگی در مورد تعریف این مفهوم آنقدر زیاد هست که شاید بتوان گفت ، هزاران سال است که در مورد این مفهوم صحبت شده و هزاران کتاب در موردش به چاپ رسیده و هرکس نظر متفاوتی را در مورد آن دارد.

این حجم از تعدد و تکثر مطلب در مورد مفهوم صداقت و راست گویی ، حاکی از اهمیت این موضوع دارد.

که چندین و چند سال است که همه ی افراد در زندگی اجتماعی و فردی خود درگیر این موضوع هستند و صداقت تبدیل به یکی از اصلی ترین مباحث زندگی بشریت شده است.

ولی آیا…..

صداقت یعنی دروغ نگفتن ؟

بسیاری از افراد معتقد هستند که ما بسیار افراد صادقی هستیم ، چون دروغ نمی گوییم .

در حالی که در نوع رفتار و عملکردشان به گونه ای رفتار می کنند که هیچ اثری از صداقت دیده نمی شود و فقط با پنهان کاری و کتمان موضوع است که به نظر میرسد دروغ نمیگویند و صداقت دارند.

اما این موضوع اصلا موضوعی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. به خصوص در زندگی شخصی و عاطفی!

دیدگاه دیگری که در این زمینه مطرح است، این است که صرف دروغ نگفتن و خیانت نکردن الزاما صداقت نیست.

نکته ای که در اینجا مجبور هستیم تاکید کنیم.

در روابط عاطفی بین زن و مرد ، وقتی موضوع علاقه ، شناخت ، گذشت و پیوند عاطفی برقرار شد و قرار هست که 2 نفر زیر یک سقف با هم زندگی کنند ، یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث بین آن ها همین مسئله صداقت و راستگویی است.

صداقت چیست ؟

یعنی اگر 2 نفر بتواند با هم شفاف و راحت باشند، میتوانند ادعایی در مورد خوشبختی خود داشته باشند. ولی محدوده ی این شفافیت و راحتی باید مشخص باشد.

مشخص نبودن این چهارچوب ، این امکان را به وجود می آورد که در رابطه ای که دارند ناپایداری به وجود بیاید.

اصلی ترین دلیل نا پایداری زندگی های امروزه همین مسئله صداقت است.

بیشترین مشکلی که منجر به طلاق در دادگاه های خانواده می شود ، موضوع عدم صداقت است.

وقتی در زندگی مشترک ، افراد همدیگر را متهم می کنند به عدم صداقت ، مثل هنگامی که می گوییم تو در فلان موقعیت یا در فلان مکان دروغ گفتی. یا در فلان روز این کار بد را انجام دادی! تو صداقت کافی رو با من نداری ، و از این قبیل گلایه ها.

بسیاری از روبط به خاطر همین گلایه های هرچند کوچک شروع به از هم پاشیدن می کند.

پس هیچ گاه فراموش نکنید که صداقت چقدر امر مهمی است که بسیاری از افراد به سادگی از کنارش گذر می کنند.

در روابط عاطفی چگونه باشیم؟

در روابط عاطفی هیچ دلیلی وجود ندارد که در مورد گذشته ای که داشتیم صحبتی یا حتی اشاره ای به آن داشته باشیم.

بسیاری از افراد ظاهرا به این حقیقت اقرار میکنند ولی در عمل اصلا به آن توجهی ندارند و به این موضوع رسیدگی نمی کنند.

اتفاقا مدام در حال کنکاش کردن زندگی شخصی طرف مقابل در گذشته هستند و در زندگی وی دخالت بی جا دارند.

همیشه ممکن است پیش بیاید که افراد از سر حواس پرتی ، در شرایطی که در حال تعریف از خاطرات خود هستند ، در بعضی از نقل قول ها خاطره ای را برای یکدیگر تعریف کنند و همین موضوع که به اشتباه یک خاطره ای تعریف شده ، تبدیل میشه به مبنای عدم صداقت.

شروع می کنند به متهم کردن یکدیگر که تو وقتی این موضوع را به من نگفته بودی ، پس یعنی انسان ادقی نیستی و رو راستی کافی را با من نداری.

طرف مقابل هم هرچه سند و دلیل بیاورد که این مرتبط با گذشته است و هیچ دلیلی وجود ندارد که شما در جریان باشی اصلا برایش قابل قبول نیست و غیر منطقی به نظر میرسد.

صداقت در روابط عاطفی

خیلی از مواقع همین موضوع کوچک تبدیل به یک جنگ بزرگ میشود که مبنا این میشه که یک زندگی عاطفی به کل از هم بپاشه.

برای همین بسیاری از افراد معتقد هستند که اصلا گذشته را از محدوده ی صداقت باید کنار گذاشت. و از این لحظه به بعد مورد اهمیت است و رابطه شروع شده.

بعضی از افراد گمان می کنند که باید همه چیز را حتی مربوط به گذشته در مورد طرف مقابل بدانند.

مثلا : من باید بدانم تمام اطلاعات کارت بانکی شما چیه ؟ چقدر پول به حسابت واریز میشه ؟ چقدر برداشت انجام میدی ؟ و دقیقا تو داری کجا پولتو خرج میکنی.

اینگونه زوج ها در بعضی مواقع آنقدر پیشروی میکنند که هیچ محدوده ی شخصی برای یکدیگر قائل نیستند .و حتی گوشی های همدیگر را چک می کنند.

افراد فراموش میکنند که گوشی هوشمند یک حریم کاملا شخصی برای فرد میباشد.

چون انسان امروزی با این وسیله داره زندگی میکنه .

کسب و کار خودش را داره و همه ی اطلاعاتش رو توی این وسیله ذخیره کرده. این موضوع کاملا مرتبط هست بامحدوده ی خصوصی و شخصی هر فرد.

این اسم کیه ! این فرد کیه ! من دقیقا باید بدونم این شخص کیست. و با تو چه نسبتی داره.

این که تو برای من توضیح نمیدی این کیه و باهات چیکار داره .

پس تو داری یه موضوعی رو از من پنهان می کنی. و به من دروغ میگی.

اینجا هست که مسئله صداقت مورد اهمیت میشه . و شناخت حوزه های مربوط یه اون مهم جلوه داده میشه.

در زندگی عاطفی چگونه باشیم ؟

اصلا آیا چک کردن طرف مقابل کار درستیه ؟

چه حساب بانکی ، چه گوشی هوشمند، چه تماس ها .

پس افراد از کجا بفهمند که طرف مقابل صداقت داره یا خیر؟

از کجا اعتماد باید شکل بگیرد ؟ از کجا طرف مقابل را چک کنند ؟

میزان علاقه مندی این فرد را باید در میزان صرف وقتی که با شما میگذراند فهمید.

اینکه چقدر واقعا به نیاز های شما توجه میکند. نیاز های شما چقدر در سبد نیازمندی ها و تلاش های این فرد جا می گیرد.

اگر کسی از دایره علاقه مندی های ما خارج شد ، یعنی اینکه ما دیگه براش نمیگذاریم

بهش توجه نمیکنیم شادی هامون رو با هم تقسیم نمیکنیم.

غمش دیگه غم ما نیست.

به راحتی از کنارش میگذریم. خوشحالی اون فرد دیگر خوشحالی ما نیست.

اینجا هست که افراد حسی را تجربه میکنند به این صورت که ، یک فاصله ای افتاده و حتما اتفاقی در حال افتادن هست.

اما وقتی که ببینیم همه ی این موارد در زندگی مشترک رعایت میشه. و همه چیز در جایگاه خودش به درستی است.

 واقعا کنترل کردن گوشی و چک کردن حساب بانکی طرف مقابل چه علتی می تواند داشته باشد ؟

فرض کنید شما در یک روزی متوجه تماسی ناشناس بر روی گوشی همسرتان ،از شخصی شدید که وی را نمیشناسید .و توضیحات طرف مقابل هم از نظرتون غیر منطقی به نظر میرسه. با بازجویی کردن طرف مقابل دقیقا به دنبال چه چیزی هستید ؟

اینکه بحث یا دعوایی شروع شود و تنش در منزل شما حکم فرما شود ، با سوال پرسیدن های زیاد و اعصاب خوردی و استرس ، با بالا پایین کردن همسرتان و رابطه ای که دارید ، به دنبال چه چیزی میگردید؟ دنبال پایداری در رابطتون هستید ؟فکر می کنید با این کار رابطه ی شما درست میشه ؟ پایداری به وجود میاد؟

پایداری در روابط عاطفی

اصلا تصور کنید رابطه ای که تا این حد پایدار بوده رو با این ظن و گمان ها بهم زدید. بعد از این مسئله چه چیزی جز از هم پاشیدگی رابطه نصیب شما می شود؟

ببینید اصلا در این جا منظورمان این نیست که شما موظف هستید هر شرایط را تحمل کنید و به قول معروف “بسوزید و بسازید” . بلکه منظور حرف این است که ، شما باید تحمل پذیرش کامل همسر خود را داشته باشید ، شریک زندگی شما باید در هر شرایطی همراهی شما را داشته باشد.

خوشحالی ، غم ، لذت و همه ی این موارد را باید با یکدیگر تجربه کنید.

اگر شریک زندگیتون بهتون دروغی گفته، پنهان کاری کرده ، خیانت کرده ، مشکل شما دیگه اون دروغ نیست.

مشکل اصلی ، اصل رابطه شماست که از هم پاشیده شده و شما هنگامی متوجه این از هم پاشیدگی شدید که دروغی به شما گفته شده.

پس طبق ضرب المثل “پیشگیری بهتر از درمانه” . در زندگی عاطفی خود همت بورزید و تلاش کنید که، در هر شرایطی همراه و همیار همسرتان باشید، تا دچار مشکلات این چنینی در زندگی عاطفی خود نشوید.

بعضی از افراد ذاتا دروغ گو هستند.

گاهی اوقات در زندگی مشترک فرد مقابل ما شروع به دروغگویی و گزافه گویی میکند.

ولی نه به خاطر اینکه ترسیده و سعی در مخفی نگه داشتن حقیقتی را دارد. بلکه به این خاطر که از اختلال شخصیت رنج می برد.

بسیاری از اختلال های شخصیت مثل : اختلال ضد اجتماعی ، اختلال مانیا یا شیدایی، اینگونه نمود پیدا می کنند که ، فرد به شدت شروع به دروغ گفتن میکند. و تمام زندگی خود را با بزرگنمایی بیجا مهم جلوه میدهد.

مثلا می گوید : ” من موفق به دریافت فلان مدرک دانشگاهی از فلان دانشگاه برتر شده ام ” . یا ” من با فلان شخص مهم سیاسی رابطه دارم ” .

در اینگونه موارد، این نوع از دروغ گفتن، با مسئله ی عدم صداقت داشتن، به این منظور که چیزی در رابطه زناشویی مشکل دار است ، کمی متفاوت است.

بسیاری از عزیزان اقرار میکنند که در زندگی اطفی خود ، دروغ نمی گویند ولی راستش را هم نمیگویند . و همین موضوع پنهان کاری است که در زندگی زمینه بی اتمادی را شکل می دهد.

دوستان عزیزم توجه کنید که مسئله صادق بودن و صداقت داشتن ، چیزی نیست که نتوانید از پس آن بر بیاید یا آن را انجام ندهید.