معرفی کتاب | خیانت پائولو کوئیلو

قسمت هایی از کتاب خیانت پائولو کوئیلو
خیلی ها معتقدند که زندگی بی انصاف است.
بعضی ها هم از اینکه ما غمگینیم خوشحالند زیرا اعتقاد دارند تنهایی و غمگینی حق ماست چون ما همه چیز داریم و آنها ندارند.
منفی بودن و منفی فکر کردن، افکار منفی را رشد می دهد و بزرگ تر می کند.
او باید دنبال چیزی باشد که کمی شادی و لذت به او بدهد؛ مثل قایقرانی، رفتن به سینما یا کتاب خواندن
من به دنبال پاسخی هستم که نمی توانم پیدایش کنم. بعد از خواندن حدود ده کتاب ِ به اصطلاح خودآموز روان شناسی متوجه شدم که آنها راه به جایی نمی برند،
فقط اثر آنی و فوری دارند و به محض اینکه کتاب را می بندیم، آن اثر محو می شود.
آنها فقط مشتی کلمه هستند، کلماتی که دنیایی ایده آل را شرح می دهند که اصلا وجود خارجی ندارد. حتی برای کسی که آن را نوشته.
خیانت پائولو کوئیلو
باید یاد بگیری خط پایانی وجود دارد و تو نباید همه چیز را در نیمه راه رها کنی.
باید تمامش کنی.
هیچ کس کورتر از کسی نیست که نمی خواهد ببیند.
دنیای کنونی ما پر است از مردمی که در لحظه ای بی نهایت سخاوتمندند اما بعد خشمشان را روی ضعیف تر از خود خالی می کنند.
مردم به طرز فزاینده ای غیرقابل پیش بینی شده اند.
واقعا برای این افراد چه اتفاقی می افتد؟ افرادی که فکر می کنیم آنها را می شناسیم.
چرا این قدر پرخاشگرانه رفتار می کنند؟ آیا ناشی از استرس کاری است؟
و فردایش دوباره عادی و طبیعی رفتار می کنند و با آنها احساس راحتی می کنیم.
اما خیلی زود می بینیم که زیر پایمان را خالی کرده اند، آن هم وقتی که انتظارش را نداریم.
در این مواقع به جای اینکه بپرسیم مشکل او چیست، متحیر از خود می پرسیم آیا کار اشتباهی انجام داده ایم؟
گاهی اوقات که انسان از میان تاریکی عبور می کند و به سمت دیگر می رسد، می بیند پشت سرش پل های خراب زیادی به جا گذاشته است.
هر کسی در زندگی به روزهایی می رسد که در آن روزها می گوید:
خُب، زندگی من آن طور که انتظار داشتم نیست و آنچه را می خواستم برایم فراهم نکرده اما اگر زندگی از شما بپرسد برای او چه کرده اید، چه پاسخی می دهید؟
زمان انسان را تغییر نمی دهد. تنها چیزی که ما را تغییر می دهد عشق است.
زمان هایی می رسد که ما باید برای نگاه کردن به “تصویر کامل زندگی” متوقف شویم: گذشته و حال با هم.
و این برای دیدن آنچه یاد گرفته ایم و اشتباهاتی که مرتکب شده ایم لازم است.
خیانت پائولو کوئیلو
بعضی از مردم به دلیل خشم، استرس یا اندوه پس از شکست عشقی، ممکن است فکر کنند دچار افسردگی شده اند و به دارو نیاز دارند اما در واقع این طور نیست.
آنها فقط در حال رنج بردن از شکستی عاشقانه هستند و این حس از ابتدای خلقت و از وقتی که بشر چیزی پر رمز و راز به نام عشق را فهمید وجود داشته است.
من از تنهایی نمی ترسم، از فریب دادن خودم می ترسم. می ترسم به واقعیت آن طور نگاه کنم که خودم دلم می خواهد نه آن طور که واقعا هست
کم کم دارم به این نتیجه می رسم که کلماتی مثل خوش بینی و امید که در همه کتاب های روان شناسی و روانکاوی وجود دارند و ادعا می کنند که باعث اعتماد به نفس بیشتر و کنار آمدن با زندگی می شوند، “کلمه” هایی بیش نیستند.
افراد دانایی که آنها را تلفظ می کنند و برای ما تکرارشان می کنند،
شاید به دنبال معنای آنها در زندگی خودشان هستند و از ما به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده می کنند تا ببینند ما چگونه به این محرک ها پاسخ می دهیم.
افسردگی، شبیه گرفتار بودن در یک تله است. می دانی گیر کرده ای اما نمی توانی بگریزی.
خیانت پائولو کوئیلو
ما چیزی که خودمان می خواهیم باشیم، نیستیم. چیزی هستیم که جامعه می خواهد.
چیزی هستیم که والدینمان انتخاب می کنند.
ما نمی خواهیم کسی را ناامید کنیم. نیاز شدیدی به دوست داشته شدن داریم.
بنابراین بهترین ها را در وجود خود خفه می کنیم.
کم کم درخشش رویاهامان تبدیل به هیولای کابوس هامان می شود.
آنها کارهایی اند که انجامشان نداده ایم. ممکن هایی که ناممکن کرده ایم.
با انجام دادن آنچه نباید انجام دهی، خودت را پیدا می کنی.
وقتی احساس من شبیه احساس کسی نیست، مطلقاً هیچ کس نمی تواند بفهمد درونم چه می گذرد؛ این یعنی تنهایی!
رنج بردن همچنان منبع درآمدی برای صنعت داروسازی است.
آیا احساس غم می کنی؟ یک قرص بخور مشکل حل است.
بیشتر وقت ها، هنگامی که دوستانمان را ملاقات می کنیم درباره موضوعاتی ثابت و با مردمی ثابت صحبت می کنیم.
مکالمه ها به نظر تازه می آید، اما همه شان جز اتلاف وقت و انرژی نیستند.
ما دست و پا می زنیم که ثابت کنیم زندگی هنوز هم جالب و هیجان انگیز است.
اطلاعات کتاب
کتاب خیانت
نویسنده: پائولو کوئیلو
ترجمه: اعظم خرام
انتشارات: کتاب پارسه
تعداد صفحات: ۲۵۶
قیمت: ۲۱۰۰۰ تومان
نظر شما در مورد این کتاب چیست؟
دیدگاهتان را بنویسید