استراتژی روابط عاطفی معیوب

استراتژی روابط عاطفی معیوب
افراد زیادی رادیده ایم که از رابطه عاطفی خود شکایت می کنند ، جدا می شوند ، وارد رابطه دیگری می شوند،
درابتدا احساس قهرمان بودن می کنند اما بعد از مدتی باز شکایت ها و بهانه ها شروع شده و دوباره جدا می شوند و این روندِ معیوب بارها تکرار می شود تا بعداز سالها خود اعتراف می کنند همان رابطه اول بهتراز بقیه بوده است.
سوال اینجاست اگراینگونه است پس چرا به این همه آسیب ، درد ، رنج و روابط گوناگون تن داده داده اند ؟
- بزرگی می گفت : هرکجای دنیا که بروی و با هرکس دیگری که ازدواج کنی یادت باشد که همیشه خودت را هم با خود می بری.
آن افراد درواقع نکته بالا را نمی دانند و حتی به آن فکر هم نمی کنند.
اینگونه افراد مسئولیت پذیر نیستند و اغلب بجای اینکه تمرکز را روی تغییرخود بگذارند مدام از شرایط و مردم گلایه و توقع تغییر دارند.آنها با تغییر و جایگزینی محیط و افراد می خواهند شرایط را تغییر دهند اما چون از درون هیچ تغییری ندارند همان اتفاقات گذشته را خلق می کنند.
درواقع آنها نمی دانند تغییر دنیای بیرون از دنیای درون آغاز می شود و دنیای بیرون ما حاصل و نتیجه بینش و دنیای درون ذهن و روح ما است.
ما با همان استراتژی رفتاری درهرکجای دنیا و با هر فردی که ارتباط عاطفی برقرار کنیم به همان نتایج و یا حتی بدتر خواهیم رسید.
- دلیل دیگر بوجود آمدن این روند معیوب این است که این افراد بجای تمرکز بر ویژگی های مثبت یارعاطفی و شرایط زندگی ، به ویژگی ها ونکات منفی آنها تمرکز کرده و شکرگزاری و توجه مثبت را در زندگی بکار نمی برند. همین امر باعث می شود که تنها نکات منفی را در شرایط و افراد ، مورد توجه قراردهند.
همین منفی نگری و کمال طلبی های بیجا باعث عیب جویی و ایرادگیری های بی مورد شده و رابطه را خراب می کند .
یکی از سخنرانان زن خارجی در یکی از سخنرانی هایش گفت بعداز دوازده بار ازدواج تازه فهمیدم که ازدواج و شوهر اولم ازهمه بهتر بود واین من بودم که باید تغییر می کردم نه اینکه شوهرانم را عوض کنم.
- اینگونه افراد حتی برای شناخت خود و نیازهایشان وقت صرف نمی کنند.همیشه در مشاوره هایم می گویم بعد از یک جدایی عاطفی حداقل شش ماه وارد رابطه جدیدی نشوید و به خودشناسی و آنالیز و بررسی رابطه قبلی و رفتارهای خود بپردازید. اما غالبا برای فراموشی تجربه بد قبلی وارد رابطه ای جدید می شویم تا احساس بازنده بودن نکنیم.اما همین احساس بازنده بودن نکردن مثل مسکنی است که بعد از سالها گویا مارا معتاد ، زخمی ، خسته و دچار حس بی ارزشی می کند.
بعد از جدایی ، بگذارید با مطالعه و مکاشفه به ابعاد شخصیتی خود دست یابید.به عقده ها ، کمبود ها ، احساسات و هیجانات منفی و حتی تجربه های منفی گذشته (حتی در کودکی ) که بار منفی شان باعث شده تا در بزرگسالی بر شخصیت شما تاثیرات خاص رفتاری بگذارد و آن مسائل حل نشده در روابط شما خود را نشان می دهند.
نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید…
دیدگاهتان را بنویسید