سد یا سکو؟؟
16 مرداد 1395
ارسال شده توسط زهرا فریدونی
919 بازدید

سد یا سکو؟؟
در زمان های گذشته ، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه ، بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند . بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد.حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و …با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط برنمیداشت
غروب ،یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود،نزدیک سنگ شد .بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود،کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد.پادشاه در آن یادداشت نوشته بود :
هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی شما باشد!
دیدگاهتان را بنویسید