توضیحات
پیشگفتار
اندیشههای ما انرژی وسیعی دارند و همهی انرژیهای همرنگ، یکدیگر را جذب میکنند، درست مثل یک آهنربا و من خوشحالم از اینکه در دستهای من، برگ برندهی زندگیام وجود دارد. من یاد گرفتهام چهطور فکرم را، ذهنم را و احساسم را کنترل کنم و هرچه را که دوست دارم، با دستهایم بیافرینم.
به شما دوست عزیز حق میدهم که با شک و تردید مرا تفسیر کنید چون در ابتدای راه، من هم پر بودم از ابهام، از تعجب، از دوگانگی، یعنی به همین سادگی است؟ زندگی همان میشود که تو میخواهی؟ برایم باورکردنی نبود ولی به خودم گفتم باید امتحانش کنی و وقتی در وادی آن افتادم، چیزهایی را دیدم و لمس کردم که واقعاً دگرگونم کرد؛ مرا و باورهای غلط و دست و پاگیر گذشتهام را، همه و همه را خشکاند و خاک کرد.
من در حال حاضر با این قانون زندگی میکنم و عاشقانه و دوستانه، در کنارش به آرامش و خوشبختی میرسم. من به قوانین مهمی دست پیدا کردم؛ قانون شکرگزاری، بخشش و بخشایش، ، عمل و عکسالعمل، گفتار، تجسم، خلأ و رهایی.
من میدانم و باور کردهام در زندگی، باید منش بزرگواران را داشت؛ آنان میبخشیدند چون مردم را خیلی دوست داشتند، میبخشیدند چون شادی مردم باعث نشاط آنان میشد، پس با جان دل، همهی وجود خود را وقف میکردند، عشق را، عاطفه را، سرور را و سکههایشان را، همه را میبخشیدند و تنها لبخند و رضایت مردم، برایشان کافی بود.
من باور کردهام باید به همه بهطور یکسان عشق ورزید و محبت کرد چون تمام آنهایی که ما دوستشان ندارم، به محبت و توجه ما بیشتر نیازمندند. من میدانم باید سپاسگزاری کنم از هرچه در زندگیام وجود دارد، از وجود خودم، قلب و احساسم، سلامتی اجزای بدنم، از تمام وسایلی که با هم زیر یک سقف جمع شدهاند، از همهی آدمهای اطرافم که هر کدام در زندگی من رسالتی بر عهده دارند.
من بابت هر کدام از نفسهایی که از سینهام برمیخیزد، خدا را شکر میگویم؛ به خاطر اینکه مرا انسان آفرید و امانتدارش کرد، خدا را شکر میگویم و به دلیل اینکه مرا از بهترینها قرار داد، از کاملترینها و از جنس خوبها، سپاسگزارم.
من میدانم دیگر نباید برای آرزوهایم مبارزه کنم، نباید جنگ کنم. آخر پس از تلاشهای مداوم، باز هم نمیتوانم شرایط را تغییر دهم. باید از معادلهی نامجهول رهایی استفاده کنم. رهایش میکنم چون اگر حق من باشد، توسط بهترین آدمها در بهترین شرایط به بهترین نحو، بهدست من خواهد رسید پس دیگر نمیایستم، فریاد نمیزنم و آنچه را که حس خوبی با او ندارم، نمیطلبم.
من رها میکنم همهی تلخیها را، بدرنگیها را، غمها را، کینهها را، کدورتها را، حسرتها را.
سرشناسه: تیموری، معصومه ،۱۳۶۲
عنوان و نام پدیدآور: هفت راز شگرف جهان
مشخصات نشر: تهران: فریور،۱۳۸۸
مشخصات ظاهری: ۱۲۰ص
شابک:۹-۰۵-۵۳۹۹-۶۰۰-۹۷۸
وضعیت فهرستنویسی: فیپا
موضوع: راه و رسم زندگی
ردهبندی کنگره: ۱۳۸۸ ۹ت ۸ م/ ۶۳۷bf
ردهبندی دیویی: ۱/۱۵۸
شماره کتابشناسی ملی:۱۷۶۴۵۶۲
فهرست
عنوان | صفحه |
پیشگفتار | ۴ |
مقدمه……………………… | ۷ |
مقدمهی مؤلف………………… | ۱۵ |
فصل اول: قانون شکرگزاری……… | ۲۷ |
فصل دوم: قانون بخشش و بخشایش…. | ۳۹ |
فصل سوم: قانون داد و ستد(کارما) | ۴۹ |
فصل چهارم: قانون تجسم……….. | ۵۹ |
فصل پنجم: قانون کلام…………. | ۷۳ |
فصل ششم: قانون خلأ…………… | ۸۷ |
فصل هفتم: قانون رهایی……….. | ۹۵ |
هفت، عدد مقدسی است………….. | ۱۰۵ |