کاربرد هیپنوتیزم در تغییر خلق و خوی و شخصیت
بوسیله خود هیپنوتیزم، می توان قفل شخصیت را گشود و وارد محدوده شخصیت شد و دست به تغییر و تحول در ابعاد مختلف شخصیت زد. فرد با استفاده از خود هیپنوتیزم قادر است سازمان(آناتومی و ساخت) شخصیت خود را مورد تغییر و تحول قرار داده و به دلخواه خود بهسازی بپردازد. همچنین با استفاده از خود هیپنوتیزم می توان در دینامیکهای شخصیت دخالت کامل نمود. دینامیک ها از اهداف و انگیزه های رفتار بحث میکند و ما میتوانیم در انگیزه و مقصود رفتارمان با استفاده از خود هیپنوتیزم تغییر دلخواهی ایجاد کنیم. بوسیله خود هیپنوتیزم میتوانیم تغییرات شگرفی دراحساسات و عواطف خود نیز که جنبه دیگری از شخصیت ماست ایجاد نماییم. ما در موارد، موقعیتها، زمانها و حالات مختلف دارای احساسات و عواطف گوناگونی هستیم.
«ویت ذنهافر» مولف کتاب «هیپنوتیزم و بررسی تلقین پذیری» مینویسد: اصطلاح «خلق و خوی» یکی از واژههای مبهم روانشناسی است،زیرا که آن حالتی از مغز است و همچنین اصطلاح «وجود عقده» که ناشی از واخوردگی احساس و عواطف میباشد، نیز به نوبه خود مبهم است. ولی با وجود این بین روانشناسان اتفاق نظر وجود دارد که طرز حرکات و رفتار افراد معرف خلق و خوی آنان است، بنا به گفتهی «وارن» خلق و خوی دایمی است ولی یک حالت عاطفی درونی لایتغیر نیست، به عبارت دیگر خلق و خوی دایمی ولی متغیر است.
به هر حال مسأله مهم این است که: آیا خصوصیات مختلف اخلاقی تحت تأثیر هیپنوتیزم تغییر مییابد؟ و این تغییر خصوصیات اخلاقی تا چه اندازه حقیقی و ثابت است؟
همین دو سوال که در خصوص خلق و خوی و شخصیت مطرح شد، همین دو سوال نیز درباره عواطف و احساسات افراد نیز مطرح است، بدین معنی که آیا هیپنوتیزم میتواند عواطف و احساسات را تغییر دهد؛ و آیا این تغییر تا چه حدودی حقیقی است؟ ظاهراً ماهیت و خصوصیات خلق و خوی و عواطف با یکدیگر متشابهند. اگر هیپنوتیزم بتواند اولی را تغییر دهد، دومی را هم تغییر خواهد داد و بالعکس.
تازهترین آزمایشی که در اینباره صورت گرفته به وسیله «بندیک» بوده است. «بندیک» پس از اینکه آزمایششونده را به خواب هیپنوتیزم فرو برد، با تحریک عواطف و احساسات وی مشاهده کرد که خوابرو شروع به گریه و ریختن اشک فراوان نمود.
همانطور که در مقاله های پیشین اشاره شد، برخی از هیپنوتیزم شوندگان خود به خود و قبل از تحریک احساسات شروع به گریه میکنند وبرخی دیگر فقط بعد از تلقین گریه میکنند و این گریهکنندگان به سه شکل مشاهده می شوند, یک عده شدیداً متأثر میشوند و گریه میکنند و اشکهای زیادی هم میریزند و یک عده دیگر، گریه میکنند ولی اشک از چشمانشان نمیآید، دسته سوم خطوط صورتشان هیچ تغییر نمیکند، در ظاهر گریه هم نمیکنند، فقط به طور نامحسوس مشاهده میشود که کمی متأثر شده اند، ولی بعد از بیدار شدن اظهار میدارند که:
«من خیلی گریه کردم». «بندیک» همچنین درباره بالا رفتن فشار خون و زیاد شدن ضربان نبض در حال هیپنوز آزمایشاتی کرده است.
چند نفر از سایر دانشمندان روانشناس نظیر «بیر» و «فولد» آزمایشاتی درباره چگونگی رابطه هیپنوتیزم با تنفس انجام دادهاند. عدهای دیگر مانند «دوتش وکوف»، «ویت هورن»، «بیر» و «بندیک» آزمایشاتی درخصوص تغییر ضربانات قلب در حال هیپنوز انجام دادهاند.
«گریف و ترومن» ، «گریف و مایر» و «ویت هورن» و «فولد» آزمایشی درباره تغییرات در متابولیسم در اثر تحریکات حالات عاطفی در حال هیپنوتیزم انجام دادهاند.
درباره تأثیر هیپنوتیزم در اعمال ترشحی بدن دانشمندانی نظیر «هیلیک» و «هوف»، «هییر» و «گرات» آزمایشات و بررسیهای لازم را کردهاند. درخصوص تأثیر هیپوتیزم بر روی املاح و اسید معدی «هیلیگ» و «هاف» تحقیق و آزمایش نمودهاند.
«موهر»، «ویر»، «کرشمر» و «کروگر» و «گلاسبر» درباره هیپنوتیزم و جریان تغییرات خون بدن تحقیق و آزمایش کردهاند.
چنانچه به «خوابرو» در حال هیپنوز، تلقین ترسو وحشت شود، «سوژه» این تلقین را خواهد پذیرفت و دچار ترس و وحشت خواهد شد و گاهی این ترس و وحشت با لرزش دست، انگشتها و بدن «مدیوم» نمایان میشود. این آزمایش و بررسی به وسیله چند تن از متخصصین فن من جمله «ادواردز» به عمل آمده است.
بالاخره درباره رابطه هیپنوتیزم با عوارض پوستی و جوشهای بدن دو نفر از دانشمندان هیپنوتیزم به نام «هیلیک» و «هاف» آزمایش و تحقیق کردهاند.
«ویت ذنهوفر» در کتاب پانصد صفحهای خود تحت عنوان «هیپنوتیزم و تحقیقی درباره تلقینپذیری» مینویسد: به طوری که قبلاً هم اشاره کردیم همه این آزمایشات بایستی با قید احتیاط پذیرفته شود، بخصوص از نقطه نظر نواقص طرحهای آزمایشی. با وجود این بایستی قبول کرد که نسبت زیادی از این آزمایشات کاملاً صحیح بوده، خلق و خوی و احساسات و عواطف اشخاص تحت تأثیر هیپنوتیزم قرار گرفته و تغییر مییابد.
سایر آزمایشات روانشناسی غیر هیپنوتیزمی که از طریق تلقین بر روی عواطف و احساسات و خلق و خوی افراد صورت گرفته به همین نتیجه رسید و اثرات هیپنوتیزم بر روی تغییر شخصیت از طریق دیگر ثابت شده است.
«فیشرو» و «مارو» خلق و خویهای مختلف را مورد تحقیق قرار دادند.
خلق و خویهای قوی، خلق و خویهای ملایم و مطبوع، خلق و خویهای ناشناخته و مبهم، خلق و خویهای خشن و نامطبوع. به خلق و خوی مغرور تلقین کردند که هنجار است و به سوژه دیگر تلقین کردند که مأیوس و افسرده است، در نتیجه تأثیرات متفاوتی را نسبت به آزمایششونده هایی مختلف مشاهده کردند، گرچه این تحقیقات در زمان آزمایش نتیجهبخش هستند ولی معلوم نیست که آزمایش شونده بعد از بیداری از هیپنوز، در زندگی عادی هم خصوصیات اخلاقیش تغییر یابد، به این دلیل که زندگی روزانه سوژه مورد کنترل و آزمایش قرار نمیگیرد. ولی سه نفر از دیگر دانشمندان روانشناس «لوین» و «گراسی» و «گرسن» اثرات تلقینات را در حال بیداری به وسیله جداول «ررشاخ» آزمایش کردند. خوشبختانه نتیجه اثرات هیپنوتیزم بعد از بیداری رضایتبخش بود و تحقیقاتی که درباره تغییر خلق و خوی آزمایششوندگان در خانواده آنها به عمل آمد با نتیجه آزمایشات «ررشاخ» مطابقت میکرد.
نکته مهم دیگری را که جداول «ررشاخ» نشان دادند این بود که تغییر شخصیت آزمایششونده به هیچوجه ناراحتی و اختلالی در فکر، جسم و روان وی به وجود نیاورده بود و آزمایشات عصبی نشان دادند که اعصاب «خوابرو»ها در وضع مناسب و خوبی میباشد.
به هر حال خلاصه و نتیجه عقاید این دانشمندان این است که همانطور که عواطف و احساسات مختلف را از طریق هیپنوتیزم میتوان در حال هیپنوز به وجود آورد، همانگونه نیز عواطف و خلق و خویهای منفی و مزاحم را میتوان به وسیله هیپنوتیزم از بین برد. به عنوان مثال همانطور که میتوان شخصی را که در زندگی روزانهاش با نشاط و با روحیه است در حال هیپنوتیزم متأثر و مغموم نمود تا جایی که از شدت تأثر گریه کند،همانگونه نیز میتوان شخصی را که در زندگی روزمرهاش دارای خلق و خوی افسرده و ناامید است او را با نشاط و امیدوار نمود.
ولی اثرات هیپنوتیزم نسبت به سوژهها با خلق و خویها و ساختمان عصبی و فکری متفاوت است، و این اثرات نسبت مستقیمی با میزان تلقینپذیری و تعداد دفعات هیپنوتیزم دارد.
در ضمن باید توجه داشت که قدرت هیپنوتیزم در تغییر خلق و خویها نامحدود نیست. قدرت هیپنوتیزم در تغییر شخصیتها محدود به حدود توارث و عوامل ارگانیکی است. بدین ترتیب هیپنوتیزم قادر نیست نژاد و رنگ و خصوصیات عضوی و ارثی را تغییر دهد. به عبارت د یگر میتوان گفت جنبه اصلاح کنندگی دارد، نه جنبه سازندگی. هیپنوتیزم نمیتواند مس را تبدیل به طلا کند، ولی میتواند مس را مستر و طلا را طلاتر نماید. در اصطلاح عامه آنچنان را آنچنانتر میکند. بدین ترتیب ممکن است بر روی شخصیتهای اولیه بیاثر باشد، ولی شخصیتهای اکتسابی ثانویه را به خوبی میتواند تغییر دهد.
دیدگاهتان را بنویسید