“کودک درون” خود را شاد کنید!

همه ما در درونمان کودکی داریم، که بخش احساسی و عاطفی وجود ماست. این کودک بازیگوش و شهودی و خلاق و خودانگیخته است.
وقتی شیطنتهای کودک درون گل کند دیگر چرتکه دل بر صفحه منطق دو دو تا چهارتای آدم بزرگها، حسابگر نمیشود. همه را میگذارد به پای آن احساس خوش و سرخوشانه کودک بازیگوشی که در پشت نقاب بزرگسالی پنهان شده است.
کودک درون یکی از قویترین حسهای وجود هر انسان است که با تحریک احساسات درونی و کمی فکر کردن، میتوان تشخیص داد در چه موقعیتی قرار دارد. اگر شما فردی جدی هستید و از زندگی لذت نمیبرید یا با دیدن فیلمهای کمدی نمیخندید و آن را مضحک میپندارید، بدانید که کودک درونتان مریض است، پیشنهاد میشود که با دیدن برنامههای خردسالان، کودک درونتان را قلقلک دهید و وادارش کنید که با دوای خنده بر درد بیدرمانش فائق آید.
کودک درون مبحثی مهم در روانشناسی است که در درمان رفتارهای ناهنجار، عادات و اضطرابهای به جا مانده از دوران کودکی به روانشناسان کمک میکند. کودک درون، بخشی از وجود ماست که گاهی ناسازگار و لجباز است و گاهی دوست دارد بچگی کند و مانند بچهای پرنشاط و سرزنده دست به هیجاناتی بزند که ظاهرا با منطق و استدلال آدم بزرگها سازگاری ندارد. کودک درون عاشق بازی، شادی، شوخی و سبکسری است ولی بیشتر اوقات والد آگاه با جدیت و رفتاری تکلیفگرا بر او مسلط میشود.
زمانی که از تماشای یک برنامه تلویزیونی کودک یا کارتون دل نمیکنید، کودکدرون شما بر وجودتان چیرهشده تا چنین علاقهمند به تماشای برنامهای شوید که چندان سنخیتی با سنتان ندارد. زمانی که به وقت شیطنتهای شخصیت یک کارتون یا برنامه تلویزیونی کودک، هیجانتان بروز مییابد، این کودک درون شماست که چنین واکنشهایی را بروز میدهد. شاید بتوان گفت یکی از دلایل نشستن بزرگسالان پای برنامههایی چون عموپورنگ یا فیتیلهها، دلیلی برای بیرون آوردن کودک درون از لاک تنهاییاش است.
جایگاه کودک درون در ضمیر باطن است چون متعلق به دوران کودکی ماست که بعدها توسط بایدها و نبایدها و دستورات جدی ضمیر آگاه، پوشیده شده یا نادیده گرفته شده است. آلونک کودک درون جایی در پس لایههای زیر ذهن است و برای بیرون کشاندنش از آن خانه کوچک که بیشتر به یک لاک تنهایی میماند باید همچون بچهها رفتار کرد. قهر و آشتیهایی که به چند ساعت نمیکشد یا هیجانات و شیطنتهایی که عقل بالغ آن را مانع میشود، بهانههای خوبی برای بیرون کشاندن کودک درون از انزواست.
نشستن بزرگسالان پای برنامههای کودک، خاطراتی از کودکی را در آنان زنده میکند تا ضمیر ناخودگاه آدمی در تونل زمان سر بخورد و سروکلهاش جایی وسط دوران شیرین کودکی پیدا شود، جایی که احساساتی ناب از جنس کودکی در دل و جان غلیان مییابد چنان که آدمی بزرگسال فارغ از سن و هیکلش، همراه با تماشاچیان خردسال برنامههای کودک، از ته دل میخندد و بذر شیطنت در وجودش گل میکند.
دیدگاهتان را بنویسید