راهکارهایی برای مقابله با ترس از آینده
در وجود هر انسانی، ترسی از آنچه در آینده رخ خواهد داد ریشه دوانده است. اگر چه این ترس به عنوان یک تجربه در بین انسان ها مشترک است و نمی توان آن را به کلی از زندگی حذف کرد. میگویند امروز، آینده دیروز است، یعنی آینده لزوما چیز ترسناکی نیست، اما میبینید ما مردم چقدر از آینده میترسیم؟ آینده برای بیشتر ما یک چیز وهمانگیز است، یک زمان نیامده که سرش برای دردسر، درد میکند؛ برای همین است که بیشتر ما از آینده میترسیم.
این ترس زن و مرد هم نمی شناسد و همه را به نوعی مشغول خودش می کند، حتی برای بعضی ها منشأ افسردگی می شود و دل و دماغشان را برای ادامه زندگی کور می کند.
چگونه ترس خود را از آینده کاهش دهیم؟
۱- ترس های مان را بشناسیم و پذیرای آنها باشیم: گام اول در غلبه بر هر مشکلی در محدوده روان آدمی، خودشناسی است. اگر بتوانیم حجاب هایی که بر روی علت ترس های مان افتاده است کنار بزنیم و به علت اصلی هراس مان از آینده، پی ببریم، نیمی از راه را برای کنترل این ترس پیموده ایم. این نکته را نباید فراموش کنیم که روان انسان به طور ناخودآگاه سعی در انکار وجود و علل این ترس دارد و پی بردن به آن و پذیرش این موضوع نیازمند جستجو و تفکر درونی و عمیق است.
۲- تصمیم بگیریم و مسئولیت تصمیم های مان را قبول کنیم: گاهی اوقات، برای فرار از عواقب شکست و سرزنش دیگران، از گرفتن تصمیم های مهم خودداری می کنیم و اجازه می دهیم زندگی مان منفعلانه ادامه پیدا بکند، یا دیگرن به جای مان تصمیم بگیرند. نتیجه این گونه رفتار، بی معنایی و بی انگیزگی در زندگی خواهد بود، که به ترس از آینده دامن خواهد زد. همچنین رفتار منفعلانه به ترس ما از شکست نیز دامن می زند. تجربه کردن ، حتی اگر با شکست همراه باشد، توان ما را رودررویی با آینده مجهول افزایش می دهد.
۳- در هر مرحله و هر یک از اتفاقات زندگی، معنا و فلسفه ای برای خود بیابیم: زندگی همواره جاری و بسیاری از حوادث زندگی اجتناب ناپذیر است. آنچه ما را از غرق شده ای بر امواج به سکان دار کشتی ای در دریا تبدیل می کند، معنایی است که برای زندگی خود برگزیده ایم . منابع سازنده معنا، در هر دوره زندگی و در هر شخص متفاوت است. اما این منابع می بایست به کلیت زندگی ما جهت دهند و بهانه ای برای زیستن و فراتر از آن، برای بهزیستی ما فراهم آورند.
۴- برنامه های کوتاه مدت مان را در راستای اهداف و معنای زندگی مان تنظیم کنیم: اگر چه بیشتر مردن اهداف بلندمدتی را در ذهن خود دارند و از منابع معنای متعددی بهره منداند، کمتر کسی برای رسیدن به این اهداف برنامه ریزی می کند و در تنظیم برنامه های کوتاه مدت خود، اهداف بلندمدتش را در نظر می گیرد. زمانی که هر روز و هر ساعت می دانیم برای چه تلاش می کنیم و قرار است که به کجا برسیم، آینده برای مان روشن خواهد بود، معنای زندگی مان پر رنگ می شود و هر شکست را دست اندازی گذرا در مسیر نیل به اهداف بلندمدت مان خواهیم یافت.
۵- در عین واقع گرایی، مثبت اندیش باشیم: دو چیز ترس از آینده را شدت می بخشد. انکار وضعیت فعلی و ناامیدی از بهبود شرایط در آینده. داشتن برآوردی واقع بینانه از جایگاهی که امروز در آن قرار گرفته ایم، توقعات ما را از آینده تغییر و ترس از شکست را کاهش می دهد. از سوی دیگر نگاهی امیدوارانه و نگرش مثبت راه را بر اضطراب های بی بنیانی که هر روز ما را درگیر خود می کند؛ می بندد. فراموش نکنید این ما هستیم که نگرش های مان را در زیباترین حالتی که می توانیم تصور کنیم، ایجاد کنیم تا ترس از آینده را به زانو درآوریم.
دیدگاهتان را بنویسید