عزت نفس

بیاید ببینیم اختلاف عزت نفس و اعتماد به نفس دقیقا در چیست ؟
عزت نفس چیست ؟
این مورد ریشه در تمام مشکلات شخصی و شغلی افراد دارد.
معمولا هر فردی در هر زمینه ای که دچار مشکلی می شود ریشه مشکل وی از عزت نفس می آید.
یعنی باید بگوییم که ، کم بودن این مورد یک فرد ، به خودی خود و به صورت یک مشکل جدا، خیلی شناخته شده نمی باشد. قرار نیست یک فرد را به دلیل اینکه عزت نفس پایینی دارد باز خواست کنیم.
عزت نفس بالا ، قرار نیست که شکم ما را سیر کند و یا به دلیل داشتن عزت نفس بالا به ما حقوق بیشتری بدهند یا مدال افتخاری به ما تعلق گیرد.
تنها به خاطر داشتن آن صاحب هیچ چیزی نمی شویم.
اما در حقیقت اگر از این مورد مقدار بالایی داشته باشیم ، به همگی موارد بالا خواهیم رسید. هم مدال افتخاری می گیریم ، هم در کارمان ترفیع خواهیم گرفت.
ولی چگونه؟
تصور کنید که فردی از عزت نفس بسیار بالایی برخوردار باشد ، چنین فردی در محیط کاری خود بسیار تلاشگر است و از هر فرصتی برای پیشرفت خود استفاده خواهد کرد ، در نتیجه این موضوع باعث خواهد شد که فرد در حرفه اش ترفیع بگیرد.
عزت نفس به صورت غیر مستقیم باعث پیشرفت فرد خواهد شد.
داشتن مقدار بالای آن به من کمک میکند، من بهتر کار کنم و احتمالا در آینده مدال افتخار هم بگیرم.
این مورد ، ما را مستقیم به هدف هایمان نمی رساند. ولی یک وسیله می شود برای دست یابی به اهدافی که در زندگی داریم.
چرا اکثر افراد اینگونه نیستند؟
خب پس اگر داشتن عزت نفس تا این حد اهمیت دارد، چرا اکثر افراد به سراغش نمی روند تا مشکلاتشان را حل کنند؟
جواب این سوال بسیار واضح می باشد…
به دلیل اینکه ، خوشحال بودن و آرامش داشتن بسیار هزینه دارد. ناراحتی ، عصبانیت ، غصه خوردن و به طول کلی رفتار های این چنینی انرژی کمتری از افراد میگیرد.
رفتار های بد و زننده ی ما ، توجیه بسیار خوبی برای تنبلی و نذاشتن انرژی برای خوشحالی کردن دارد.
داشتن یک چهره ی ناراحت و دائما گلایه کردن از مشکلات ، باعث میشود که در دیگران احساس ترحم نسبت به ما و مشکلات ما ایجاد شود.
وقتی که من ناراحت باشم و دائما غصه بخورم ، دیگر هیچ کسی از من انتظار انجام دادن کاری و داشتن مسئولیتی را نخواهد داشت.
برای داشتن عزت نفس بالا چه کنیم ؟
در قدم اول ما باید این حس مسئولیت را در خودمان تقویت کنیم که ، هر مشکلی در زندگی ما رخ میدهد، مسئول اول و آخر آن مشکل خودمان هستیم.
اگر شرایط زندگی نامطلوبی داریم، تنها خودمان مسئولش هستیم و اگر می خواهیم مشکلاتمان حل شود، از این پس می دانیم دقیقا باید از کجا شروع کنیم.
پس قدم اول این است که تمام تلاش خود را به کار بریم تا فردی مسئولیت پذیر باشیم.
همیشه انسان های با عزت نفس به هدف هایی که در زندگی دارند ، می رسند.
اما چگونه ؟
این مدل از افراد، دست ازهر گونه تلاش کردن بر نمیدارند.
آن ها بارها وبارها تلاش می کنند و هنگامی که شکست میخورند هرگز عقب نمیکشند ، بلکه با قدرت بیشتری تلاش خواهند کرد تا به نتیجه مطلوبشان برسند. به همین دلیل است که اینگونه افراد همیشه به اهدافی که دارند میرسند. تلاش کردن دائمی کلید حل مشکلات است.
شکست معنایی ندارد.
آیا عزت نفس پایین درونی می شود؟
بیاید به زندگی افراد مثل یک نمایشنامه نگاه کنیم.
من بازیگر ثابت این داستان هستم اما مابقی بازیگران مرتب عوض می شوند.
نقشی که ما در این داستان بازی می کنیم ، همیشه ثابت است. و فقط بقیه افراد هستند که تغییر می کنند.
من همیشه در زندگی خودم انسانی هستم ، که فکر میکنم لایق هر آنچه هستم که به سرم می آید.
چه فرقی می کند که چه کسی رو به روی من قرار میگیرد ، من همیشه نقش آدمی را دارم که عزت نفس پایینی دارد.
عزت نفس به چه معناست ؟
عزت نفس در واقع یعنی من خودم را دوست دارم.
تا به حال متوجه شدید که جنس دوست داشتن و یا دوست داشته شدن چگونه است ؟
من فردی را دوست دارم، آن فرد هرکاری کند من دوستش دارم، حتی اگر جرمی مرتکب شود دوستش دارم.
منظور من از این حرف این است که شما وقتی خودتان را هم دوست دارید ، دقیقا به همین شکل دوست خواهید داشت.
ولی متاسفانه اکثر افراد هنگامی که مرتکب خطایی می شوند شروع میکنند به بازخواست کردن خودشان. این یعنی دوست نداشتن خود.
اختلاف عزت نفس و اعتماد به نفس در چیست ؟
دقت داشته باشید که عزت نفس با اعتماد به نفس فرق دارد.
من سخنران خوبی هستم.
من دبیر خوبی هستم.
این یعنی اعتماد به نفس!
من معتقدم که نویسنده خوبی هستم، پس اعتماد به نفسی در نوشتن دارم.
من معتقدم که میتوانم مدیر خوبی باشم، پس اعتماد به نفس در مدیریت دارم.
هر موقع کلمه اعتماد به نفس بیان شود، گفته می شود در چه حوزه ای!؟
اما عزت نفس، آن برچسب قیمت و ارزشی هست که بر روی خودم می گزارم.
اینکه من چه ارزشی دارم؟
منِ مدیر، نویسنده، دبیر، خواهر، پسر، کارمند چه ارزشی دارم؟
آیا وقتی خودم را در اجتماع قرار میدهم، به خودم احترام میگذارم؟
آیا حالِ من با خودم خوب است؟
در خیلی از اوقات ما آنقدر عزت نفس پایینی داریم که حتی حاضر نیستیم، خودمان با خودمان خلوت کنیم و فقط نیم ساعت در مورد رفتار هایی که داریم فکر کنیم.
بنابراین اعتماد به نفس یعنی من یک مهارت خاص را چقدر میتوانم انجام دهم یا یک فعالیت را چقدر میتوانم انجام دهم.
عزت نفس یعنی من چقدر برای خواسته ها توانمندی هایم ارزش قائلم.
این کلمه با خود پسندی هم فرق دارد.
خود پسندی یعنی من مهم هستم، من درست میگویم، من اشتباه نمی کنم.
اگر قرار باشد فقط منافع یک نفر مهم باشد و بقیه ضرر کنند، آن یک نفر باید من باشم. و این دقیقا یعنی خودپسندی.
ولی عزت نفس این چنین نیست.
این کلمه یعنی من انسان هستم، همچنان که تو هم انسان هستی.
من قابل احترام هستم، در حالی که دیگران هم قابل احترام هستند.
ما همگی به یک اندازه ارزش داریم.
تا چه اندازه و چه مقدار از آن را باید داشته باشیم؟
بعضی از افراد معتقد هستند که داشتن مقدار زیادی از آن خوب نیست!
اصلا چنین نیست.
دقیقا مثل سلامت بودن است، آیا کسی هست که بگوید : سلامتی زیاد داشتن بد است!؟ هرگز!
هرچه بیشتر سلامت باشیم، بهتر است.
هرچه بیشتر عزت نفس بالایی داشته باشیم ، بهتر است.
آیا فردی که این گونه است ، قابل تشخیص است ؟
سوال بعدی که مطرح میشود این است که از کجا تشخیص بدهیم، خودمان یا کسانی که در اطرافیانمان زندگی می کنند از این مورد بهره مندند؟
نشانه های عزت نفس بالا چه هستند؟
این ویژگی در همه چیز دیده میشود.
در رفتار ما، در چهره ما، در برخورد ما و…
کسی که حاضر میشود از همکار خودش تعریف کند یعنی عزت نفس بالایی دارد.
تعریف کردن از دیگران یکی از نشانه هایی هست که مصداق داشتن عزت نفس بالا می باشد.
قدر شناس بودن هم یک نشانه برای داشتن عزت نفس است.
کسانی که عزت نفس پایین دارند معمولا همیشه طلبکارهستند. آن ها به سختی از دیگران تشکر خواهند کرد و قدردانی را هرگز آموزش ندیده اند.
داشتن یک برخورد باز و گشاده با انسانها نشانه ایست برای داشتن عزت نفس بالا. لذت بردن از برخورد خوب یک نشانه قوی برای داشتن عزت نفس است. شما در هر جایگاه و رتبه ای که باشید ، باید با افراد با روی گشاده برخورد کنید.
استقلال داشتن از نشانه های عزت نفس است. بیان کردن صریح و واضح نظرات. انتقاد کردن و پذیرش انتقاد. همه ی این موارد نشان دهنده ی استقلال فردی هستند.
احساس امنیت داشتن. کسانی که احساس امنیت میکنند و به خودشان و دیگران اعتماد دارند، از عزت نفس بالایی برخوردار هستند.
احساس امنیت داشتن به معنی این است که من دیگران را به عنوان یک رقیب برای خود نمی بینم. من با دیگران جنگ قدرت راه نمی اندازم.
بیان این مسئله که خیلی راحت بگوییم اشتباه کرده ایم. و آن اشتباه را با همه وجود بپذیریم و به پای عواقبش بنشینیم. انسان منطقی بودن از نشانه های داشتن مقدار بالایی از آن است.
آیا من انسان کاملی هستم؟
در واقع عزت نفس بالا داشتن، به معنی این نیست که من انسان کاملی هستم، بلکه دقیقا برعکس!
یعنی من انسان کاملی نیستم، و من پذیرفته ام که کامل نیستم و این موضوع مشکلی هم برای من ایجاد نمی کند و من تمام تلاش خودم را می کنم که تبدیل به انسان بهتری شوم.
از کجا بفهمیم که خودمان یا اطرافیانمان این گونه نیستند؟
انتقاد کردن زیاد از دیگران اولین نشانه عزت نفس پایین است. ایراد گرفتن از دیگران باعث میشود به صورت کاذب این حس که من از دیگران بهتر هستم به من دست بدهد.
آن ها همه ی رفتارهای دیگران را منفی و بد برداشت میکنند. از هر رفتاری یک منظور بد را برداشت می کنند و همیشه طلبکار دیگران می شوند. منظور من این است که سعی کنیم نیمه پر لیوان را ببینیم..
نیاز به تایید دیگران دارند. آن ها مدام از دیگران با استرس نظر می پرسند و به دنبال تایید شدن هستند. آن ها خودشان برای نظری که دارند، هیچ ارزشی قائل نیستند و فقط به دنبال تایید دیگران می روند.
مقایسه خود با دیگران از دیگر ویژگی های این مدل از انسان ها می باشد. آن ها از هر لحاظ چه مالی چه ظاهری نیاز دارند که حس کنند از همه بالاتر و بهتر هستند.
مرتب داشته های دیگران را کم می شمارند و مسخره می کنند. مقایسه افراطی با همه ی افراد دارند حتی بچه های خودشان.
طلبکاری مهمترین ویژگی این گونه از افراد است. آن ها دوست دارند همه ی افراد برایشان نوشابه باز کنند. این گونه افراد لذت بسیار زیادی از دستور دادن میبرند.
دست از هدف کشیدن هم از ویژگی افراد با عزت نفس پایین است.
انسان هایی که در رفتارشان افراط و تفریط بسیاری دیده می شود. یعنی یک دفعه عصبانی میشوند، یک دفعه شروع به عذرخواهی زیاد میکنند.
عزت نفس ریشه اعتماد به نفس است و در واقع اعتماد به نفس میوه ی داشتن عزت نفس بالا است.
امیدوارم مطالب را به صورت مفید و خلاصه توضیح داده باشم.
دیدگاهتان را بنویسید